1398 . حلب، سوریه
صورت ش؛ قاب غایب خانه هایی ست که رو به آسمان مارش معراج می سرایند.
پیکرش؛ به سان غاریست متخلخل که جریان شهر در زیر، درون و روی آن می غلطد و اثر می گذارد. پشتش به هیچ سوی شهر نیست و تمام دریافت هایش از حلب حول مغناطیسی درقلب بنا انباشته شده؛ طوری که نتوان تکانش داد. همچون قلعه روبرویش.
و در آن قلب؛ نورگیری با سکوت مهیب ش ذکری نجوا می کند ؛ چیزی برای نمایش نداریم ولی آسمان هنوز آبی ست و گستره زمین جای کافی نمایش همه معناها نیست.
طرح، بنایی ست غارگونه و متخلخل که جریان شهر در زیر,درون و روی آن می غلطد.
تمامیت پیکره و روح بنا به گونه ای بر زمینه نشسته, انگاری که پشت ش به هیچ سویی از شهر نیست.
و تمام دریافت های محیطی اش حول مغناطیس کانونی در دل بنا (وید زیرزمین) انباشته شده طوری که هرگز نتوان جابجایش کرد؛
درست مثل قلعه روبروی ش.
رودهای خون بر روی این زمین جاری ست
خانه ها ویران گشته
و مروان آن سوی مرزها در جستجوی مادرش
ما چیزی برای نمایش نداریم جز
آسمانی که هنوز آبی ست و پرندگانش در پرواز
آس-سوریا(تمدن آشور باستان)
بین النهرین و نه سوریه
نامِ جغرافیایِ خرده فرهنگی ست که بواسطه قراردادی معاصری بنام /مرز/ تحت این نام در اذهان تعریف شده است.
درحالی که این خاک و مردمانش عمیقا به فرهنگ سرزمین کلان تری تحت عنوان بین النهرین تعلق دارند.
بنابراین,
جهانبینی و درک آنها از بنا,درکی ست بینالنهرینی ؛
تپه ای مصنوع میان دشت ؛ همچون زیگورات ها
قلعه قلاف تاریخ قبل جنگ حلب و یادمان نماینده حلب ه بعد از جنگ است.به واسطه همنشینی و تودرتویی زمین طرح با قلعه,دیالوگی در ناخداگاه هر ناظری شکل می گیرد که ناگزیر شروع به کنشی قیاسی بین این دو می کند.با احتساب اینکه محدوده قابل طراحی حدودا 1:12 محدوده قلعه است، هوشمندی در انتخاب رفتار کارآمد به کمک دو اصل زیر تحقق می یابد.
اول احترام؛ که به جای استفاده حداکثر برای قد برافراشتن، بنا سر خم کند و به وسع نیاز قد بر می افشاند. نتیجتا پروژه تقریبا دفن شده است.
دوم ارتباط؛ که نه تنها کنار آن بایستد بلکه اساسا جزیی از آن شود. این ارتباط بواسطه سه عنصر فرم، شکاف و زنجیر شکل گرفته است.
فضاهای فرهنگی (اصلی)
طبقه زیر زمین اول: 4 ورودی گشاده در دو طرفش امکان اتصال سهل و سیال شهر به ان را ممکن می سازد,عملا سطح زیر زمین امتدادی از شهر گشته که با این اتفاق مهم یک طبقه با ارزش افزوده مناسب به پروژه بوجود آمده و دارای انواع نمایشگاه و سالن های گردهمایی برای رویدادهای اجتماعی شهر است.
در 2 طبقه آخر بنا+ تراس بام: در پروژه امکان فضاهای نمایشگاهی با چشم انداز شهر فراهم گشته.
فضاهای تجاری-رفاهی (فرعی)
همکف -در بازه تاریخ شهر حلب بازار فراتر از یک امر اقتصادی صرف بوده و مفهومی ست که با خود محتویات تاریخی,سیاسی,اجتماعی,طراحی شهری و تجربه های فردی و اجتماعی متنوعی دارد که به تعبیری قلب بقا وآیکون این شهر می باشد.
عملکرد بازار بنابر همسویی اش با ماهیت درونگرای کانسپت پروژه ,در 3 طبقه روی زمین با بیشنرین سطح اشغال گنجانده شده.
طبقه چهار: جانمایی رستوران وکافه امکان ایجاد فضای مکثو بهره برداری از چشم انداز پانورامیک تاریخی سایت را برای مراجعین فراهم می کند.
طبقات زیرزمین: تامین پارک880 دستگاه خودرو امکان تخلیه ماشین از سایت و انباشت آن در زیرمین از حیث ترافیک که هسته های تاریخی شهر با معضل پارکینگ طبیعتا روبرو است سرویس قابل توجهی ست که خدشه ای به کارکرد مفهومی ایجاد نمی کند.
متراژ بنا:
متراژ زمین:
کارفرما:
تیم طراحی:
رندرینگ:
سازه:
وضعیت:
18,000 متر مربع
63,000 متر مربع
شهرداری شهر حلب
ناتالی عیشونژادیان
مژگان مرادی
مونا افرازی
فروغ سیدی
حمیدرضا مجنونی
مشی امیدی
طرح پیشنهادی